فقیری به در خانه ای رفت و کمکی خواست. صاحب خانه او را دشنام داد و براند. فقیر گفت:حال که چیزی نداده ای چرا دشنام می دهی؟
صاحب خانه گفت؟دوست دارم دست که دست خالی روانه ات کرده باشم.
فقیری به در خانه ای رفت و کمکی خواست. صاحب خانه او را دشنام داد و براند. فقیر گفت:حال که چیزی نداده ای چرا دشنام می دهی؟
صاحب خانه گفت؟دوست دارم دست که دست خالی روانه ات کرده باشم.